آری گفتم خواهم نوشت:
چند سالی بود که دوست داشتم بعد از فارغالتحصیلی بشینم و بنویسم پس این وبلاگ را ساختم که بتونم همهی آنچه بر دلم سنگینی میکند بیرون بریزم ...
دوست دارم بگویم مارکس را دوست ندارم و نظرش را بیشتر از او ...
دوست دارم بنویسم فوکویاما خیلی کوچیکه برای اظهار نظر در مورد آخر الزمان ...
دوست دارم بنویسم بنویسم اسلام خیلی بزرگتر از آن است که بخواهیم در یک چارچوب با لیبرالیسم مقایسه کنیم ...
دوست دارم بنویسم مدرنیته با مدرنیسم با مدرنیزاسیون متفاوت است ...
دوست دارم بنویسم دوران مدرنیته تموم شده ...
دوست دارم بنویسم دمکراسی اسلامی نداریم ...
دوست دارم بنویسم دمکراسی با اسلام در تضاد است ...
دوست دارم بنویسم هرچه اکثریت بگویند مطلقاً صحیح نیست ...
دوست دارم بنویسم مشروعیت با مقبولیت متفاوت است ...
دوست دارم بنویسم برای مشروعیت یک حکومت اسلامی مقبولیت لازم نیست ولی برای بقای آن چرا ...
دوست دارم بنویسم مقبولیت فقط برای عینیت یافتن حکومت لازم است نه مشروعیت ...
دوست دارم بنویسم مشروعیت فقط از جانب خداوند متعال است ...
دوست دارم بنویسم مشروعیت از جانب خداوند به پیامبر وبعد از وی به امامان زمان و در غیبت امام عصر بر عهده فقیه ترین
نسان است ...
دوست دارم خیلی چیزها را که در کتب مقدس! دانشگاه قبول نداشتم را نقض کنم زیر سوال ببرم و به چالش بکشم ...
پس باز خواهم نوشت ...